پنجشنبه

بوریحان بیرونی




خادم دانش نباید میان شاخه های علم جدایی قائل شود، بلکه باید بداند بطور مطلق چه ذاتا و چه نسبت به آگاهی هایی که درباره ی آن بدست می آید پدیده ای شریف ونیکوست وجوینده را لذتی ابدی وپیوسته عطا میکند.
بوریحان بیرونی

تولد بوریحان:

بوریحان محمد دانشمند پر آوازه ایرانی در 362ق/973م در خانواده ای گمنام و از طبقات پائین جامعه در بیرون شهر کاث،پایتخت کهن خوارزم که در آن روزگار پایتخت خوارزم شاهیان آل عراق بوده که ال عراق خود را به نیاکان کیخسرو پادشاه پر آوازه ایرانی نسبت داده اند .سرزمین خوارزم از جنوب دریاچه آرال و شرق دریای مازندران و برهر دو کرانه پائین دست دریای جیحون گسترده است. در معنی خوارزم اختلاف نظر وجود دارد که معنی اول آن سرزمین خورشید،زیرا طلوع خورشید از این سمت بوده .اما معنی دومیکه محققان ابراز داشته اند ،خوار به پارسی کنونی پست نامیده که سرزمین پست نامیده شده که به خاطر مردمان بی ادب و پستی که داشته اینطور نامیدند.که این سرزمین در کتیبه بیستون داریوش شاهنشاه هخامنش آورده شده است.

زندگی نامه و افکار بوریحان :
مردم خوارزم، شاخه ای از درخت تناور ایرانی و قومی از آنانند.
بوریحان بیرونی ، آثار باقیه

 گرچه عبارت فوق تردیدی در ایرانی بودن او باقی نمی گذارد اما برخی پژوهشگران تاریخ علم، او را دانشمند یا مولفی عرب دانسته اند.گذشته از این،همان گونه که پیش از این اشاره شد قرار گرفتن خوارزم در بیرون از مرزهای سیاسی کنونی ایران برخی پژوهشگران کشورهای همسایه را بر آن داشته تا بیرونی را هم وطن خود بدانند! همچنین در اغلب آثار منتشر شده در اتحاد جماهیر شوروی و روسیه امروزی بوریحان را به صراحت ازبک نامیده اند.و باز ما ایرانیان از خاک تا فرهنگ فروشی این بار باز منجم و فیلسوف فروشی می کنیم و کاری نمی کنیم.

تحصیلات مقدماتی و نخستین فعالیت علمی:

به نظر میرسد که نصر منصور پور علی پور عراقی دانشمند برجسته ایرانی و از شاهزادگان آل عراق استعداد شگرف او را کشف و او را در خردسالی به نزد خود آورده. بوریحان در مقدمه کتاب مقالید علم الهیئه درباره تحصیل نزد این دانشمند چنین گفته است:  و اما بو نصر از احوال علمی او آگاهم و هنگام تحصیل ریاضیات از کتابخانه او بهره ها برده ام و او هرچه را یافته ام بر من املا کرده است.
نخستین فعالیت علمی بوریحان به حدود سال 380ق یعنی هنگامی که 18 سال داشته مربوط می شود. ابزار او برای این رصد از دقت چندانی بر خوردار نبود.وی در سال 384 و 385ق نیز همچنان در زادگاه خود بود و در رصدی که در نزدیکی کاث انجام داد به همان نتایج به دست آمده در 380 ق رسید در حالی که ابن بار از ابزار های دقیق تر بهره می برد.او در سال 385 ق در اثر حمله فرمانروای گرگانج به کاث تاخت و آخرین خوارزم شاه آل عراق را به قتل رساند از آنجا گریخت و به شهر های مختلفی رفت.
از عقاید و شخصیت این آزاد اندیش این است که او انسانی محدود به دین  یا عقاید مذهبی نبوده، گرچه او و رودکی و امثال آنان را به  اسلام و یا هر مذهب دیگری ثبت میکردند.
از آن جمله نوشته ی زير حاکی از آن است که خود را محدود به  اسلام نمی کرده و هرچه را که برای علم بدست بیاورد برای رسیدن به آن به عنوان لذتی بی پایان نامیده

تعصب،چشم های بینا را کور و گوش شنوا را کر و انسان را به کاری وا می دارد که خرد و دانش آن را گواهی ندهد.
از پذیرفتن سخن حق،از هر معدنی که باشد خودداری نمی کنم.
اثار تحدید نهایات الا ماکن

 خصوصیات اخلاقی و معتقدات بوریحان :

چند ماه پیش کتابی خریدم كه این را سانسور كرده بود اما در کتابی که سی و پنج سال گذشته بود این آمده که از تضاعیف مصنفان بوریحان روی هم رفته میتوان مشرب و عقیده وی را بدست آورد . وی دوستدار حقیقت بود و حقیقت را برای هیچ غرض و مقصدی پنهان نمی نموده و در قطع ریشه خرافات خودداری نداشته و دقیقه ای کوتاهی نمی کرده نسبت به نژاد عرب خراب کننده مجد ساسانیان بغض و نفرتی شدید داشته و در محبت بلکه عشق به هر چیزی و هر کس که به نژاد و فرهنگ پارسی  داشته بی اختیار بوده.
شخصیت او چیزیست که به عمد نوشته نشده و باعث ناراحتی عرب دوستان و نویسندگان روسی ست و همیشه باعث افتخار هر ایرانی بوده.
شما فکر می کنید برای چه حرفهايي از تمدن اسلامي ميزنند و مثل جمله بالا عقيده روشنفكران ايراني را سانسور مي كنند؟ چون به دنبال شخصیت یافتن ایده لوژی و فرهنگ کشور خودشانند. حتی به دروغ.
مولانا در بخارا بدنيا آمد را رومی و ترکیه ای می نامنند. پورسینا را عرب و بوریحان را ازبک و عرب و رودکی را...
آنقدر سر بر برف گذاشتیم که روزی می گوئند ایرانی اصلا نیست.ننگ بر شما ایران فروشان.

اهمیت دستاوردهای بوریحان:

در جشن هایی که ما برای شما می نویسیم همیشه از آثار کتب او بهره برده شده به همین علت بوریحان برای ایرانیان خیلی مهم بوده او مضاف بر فیلسوف بودن اولین کسیست که بسته به روایاتی گفته قاره ای در آنسوی دنیا وجود دارد. این نسبتا دروغ تاریخي,اینطور بوده که اروپائیان بیشتر کتاب های ایرانی را مطالعه و به آن عمل می کرده که در قرن شانزده هم کریستوف کلون آنجا را کشف کرد

سفرها و مطالعات او:

طولانی ترین سفر او به مدت چهل سال بود که در سرزمین هند گذرانید و از این رهگذر به کسب علوم و درک عقاید فلسفی هندوان -همچنین فرا گیری زبان سانسکریت -پیروزی یافت.آنچه از نوشته های استاد ساخائو دریافت میشود چنین است که بوریحان چندین سال در دربار شمس معالی قابوس وشمگیر در گرگان و تپورستان و ری بوده و اثر مهم خویش آثار باقیه رو تکمیل کرد. در هند نزد حکما و علما هند مخالصت نمود و دایره معلومات خود را از تاریخ و هیئت ریاضی و جغرافیا و علوم طبیعیه به واسطه معاشرت با حکما وسعت داد.او همواره با روسای مذاهب و ادیان مختلف و علما و حکما اعم از سایرین معاشرت و در تحصیل اطلاعات و کسب معارف از ایشان از بذل جهد هیچ فرو گذار نمی نموده است و مخصوصا غالب معلومات بدیعه که در باب تاریخ و تقویم زرتشتیان ایران و اهل خوارزم و سند و سمرقند بدست میدهد مسموعات از افواه رجال است نه منقولات از بطون دفاتر او نیز در هند با فلسفه یونانی آشنا و آن را فرا گرفت
امتیاز دیگر بیرونی آنست که نوشته های خود را با خطوط و رسوم و اشکال همراه می کرد تا خواننده کتاب افکار او را نه تنها از طریق نظری بلکه از راه علمی آن بخوبی دریابد.

بزرگان در مورد بوریحان

t.j.d.e.boer     مولف تاریخ فلسفه در اسلام میگوید: همت بوریحان در ریاضیات و جغرافیا و شناسایی احوال شهر ها و ملتها ( مردم شناسی) است
صاحب ذریعه او را فیلسوف منجم ماهر .
استاد همایی او را درخشنده ترین ستارگان قدر اول مشرق .
دهخدا او را اجله مهندسین و بزرگان علوم ریاضی یکی از نوادر اعصار و نمونه کامل فطنت و شدت عمل ایرانی نامیده .
ادوارد براون :دانشمند بزرگ.
ساخائو: یکی از بزرگترین فظلای ایرانی عصر غزنوی نامیده اند
ساخائو در باره زباندانی و لغت شناسی بوریحان میگوید: به دو زبان عربی و مادری پارسی و از مطالعه کتب او واضح است که سانکسریت و اندکی از زبان عبری و سریانی میدانسته.

نکته

اما در مورد اعتقادات مذهبی او آورده اند که در آثار باقیه  حدیث غدیر را ذکر میکند و همین نکته را دلیل تشیع او میدانند و چند جا نیز از علی و امام صادق یاد کرده ولی او اثنی عشری نبوده و گفته اند که به مسلک اسماعیلیه گرایش داشته .در بعضی سخنان او به نظر میرسد زیدی مذهب بوده.
توضیح: دروغ به روش روان شناسی را از این اسلامی ها دیدید؟ در همین چند خط بالاتر نوشته شده در مورد زرتشت هم نوشته و تنفر خود را به تازی ها  گفته پس اگر ما هم بخواهیم مثل این آدم ها باشیم او را باید به خودمان نسبت بدهیم و او را زرتشتی بدانیم نه؟ او همان طور که گفته :
از پذیرفتن سخن حق،از هر معدنی که باشد خودداری نمی کنم. او با پور سینا نیز چند مکاتبات کرد که اینجا به دلیل زیادی آن نمی آورم و خودتان کتاب را بخوانید. مواظب باشید در دام نویسنده نیوفتید آنها روانشناسانی همچون شریعتی را دارند .-)

آخرین اثر بوریحان و در گذشت او:

بوریحان در مقدمه کتاب الصیدنه که از واپسین نوشته های اوست گفته که سنش از 80 سال گذشته و به سبب ضعف بسیار در بینایی وشنوایی به ناچار کتاب را با دستیار شخصی به نام نهشعی تالیف کرده است و حکایتی پندآموز از بوریحان نیز وجود دارد که در پایان زندگی خویش فقیه بوحسن علی پورعیسی گوید:
آنگاه که نفس بیرونی در سینه به شماره افتاد بر بالین وی حاضر و در آن حال از من پرسید حساب جدات فاسده را وقتی برایم گفتی بازگوی که چگونه بود. گفتم اکنون چه جای این سوال است گفت : ای مرد کدام یک از این دو امر بهترند؟ این مسئله بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل در گذرم و من آن مسئله را بازگفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم و هنوز قسمتی از راه نپیمودم که شیون از خانه او بر خاست در واقع بوریحان به معنی واقعی کلمه پند زگهواره تا گور دانش بجوی را در زندگی خود به کار بسته بود.
همین جا یاد دکتر حسابی افتادم که در بستر بیماری و آخر عمرش کتاب می خواند و غذای او دست نخورده آنجا بوده که پرستار دکتر حسابی از دیدن این کار تعجب و در کتابش این را نوشت. روحشان شاد.
در ادامه خاطر نشان می کنم که حتما این دانشمند آزاد اندیش را بشناسید و یک تحقیقی درست راجع به او داشته باشید. این فقط تکه هایی از زندگی او بود .امیدوارم این مطلب شروعی یا شناخت دوباره اما بهتر در موردش داشته باشیم.


منابع: بن اسفندیار تاریخ طبرستان/ شرح حال نابغه شهیر ابوریحان بیرونی تالیف علی اکبر دهخدا/ بوریحان بیرونی آزاد مرد و اندیشمند از یونس کرامتی/ زندگینامه بوریحان بیرونی پژوهش و نگارش دکتر ابوافتح حکیمیان 1352/به همراه تالیف مدیر تارنمای نسل اهورایی nasleahurai.blogfa.com

هیچ نظری موجود نیست: